تاریخچه کوچینگ

۱۲ بازديد

تاریخچه کوچینگ چیست و ایده کوچینگ چگونه به‌وجود آمده؟ نکته کلیدی، آن‌طور که مالکوم گلدول آن را بیان می‌کند، چه بود؟ با الهام از کار ویکی بروک که نخستین بررسی اصولی و گسترده را در مورد ریشه‌های کوچینگ انجام داده است، می‌توانیم سه «نسل مختلف کوچینگ» را توصیف کنیم.

۱– نسل بنیان‌گذار: کسانی را شامل می‌شود که ایده‌های آن‌ها از نظریه‌ها و مدل‌هایی الهام می‌گیرد که سرانجام به کوچینگ زندگی تبدیل می‌شوند.

۲- نسل انتقال‌دهنده: شامل کسانی است که ایده‌های نسل بنیان‌گذار را موردپسند عموم و تبلیغ کرده‌اند.

۳- نسل نهایی: که تا به امروز مراقبت کرده‌اند تا کوچینگ به‌عنوان حرفه‌ای مجزا پدیدار شود.

 باشگاه مشاوره کسب و کار در همدان

تاریخچه کوچینگ | بنیان‌گذاران کوچینگ (دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰)

در حدود سال‌های ۱۸۳۰، واژه «کوچ» به‌عنوان هر نوع مربی در نظر گرفته می‌شد. احتمالاً این برگرفته از ایده انتقال افراد از یک مکان به مکان دیگر بود که بامعنای اصلی آن در زبان فرانسه برای «کوچ (کالسکه)» همخوانی داشت. وسیله‌ای نقلیه! (کلماتی که در اواسط قرن شانزدهم در انگلیسی به وام گرفته‌شده بود)

بازی درونی تنیس

درواقع، کوچینگ زندگی الهام گرفته از کاربرد مربی‌گری ورزشی در سایر حوزه‌ها بود. از کتاب تیموتی گالوی با عنوان بازی درونی تنیس (۱۹۷۴) به‌عنوان تأثیرگذارترین کتاب در پیشرفت کوچینگ نام‌برده می‌شود. (بروک ۲۰۰۸، اوکانر و لاگس ۲۰۰۷)

گالوی در این کتاب بیان می‌کند که در بازی تنیس، تنها حریف شما کسی نیست که در طرف دیگر تور و مقابل شما کار می‌کند. او حریفی به‌مراتب قدرتمندتر را در درون هر فرد شناسایی کرده و معتقد است: «شما یک مخالف یا منتقد درونی نیز دارید که شکل ذهنیت شما را در مورد خودتان به خود می‌گیرد. همان صدایی که قضاوت می‌کند، انتقاد می‌کند و هر حرکت شما را دست‌کم گرفته و به‌جای کمک به پیشرفت شما، درواقع شما را از پیروزی بازمی‌دارد.»

مشاوره مدیریت در همدان

او در ادامه توصیه می‌کند که به‌جای گوش کردن به منتقد درونی خود، باید:

۱- یاد بگیرید که خود را از منظری متفاوت مشاهده کنید تا آنچه را که انتظار انجامش را دارید، به‌صورت عینی و بدون قضاوت ارزیابی کنید.

۲- یادگیری جدید را با استفاده از تصاویر و مثال‌ها برنامه‌ریزی کنید و

۳- اجازه دهید این اتفاق‌ها بیفتند.

اصول گالوی را می‌توان در بسیاری از حوزه‌ها به کار برد و در حقیقت او خودش هم این کار را با نوشتن درباره بازی‌های درونی گلف، موسیقی، اسکی و کار انجام داد. در رابطه با سیر تحول کوچینگ، کتاب گالوی برای خلق مدل GROW که احتمالاً تأثیرگذارترین مدل کوچینگ نامیده می‌شود، از اهمیت اساسی برخوردار بود.

نتیجه کار بروک که اولین مطالعه جامع در مورد تاریخ و ریشه‌های کوچینگ به شمار می‌آمد، آشکار کرد ۸۲ نفر در توسعه کوچینگ تأثیرگذار بوده‌اند؛ اما از این تعداد، فقط تعداد معدودی تأثیری پرقدرت داشتند. گالوی یکی از این افراد معدود بود.

طراحی سایت در همدان

تاریخچه کوچینگ | آموزش (EST) ورنر ارهارد Erhards’s Seminar Training

به گفته ویکی بروک، ورنر ارهارد دومین شخص مهم و تأثیرگذار در کوچینگ بوده است (اولین فرد توماس لئونارد است که در ادامه خواهیم دید). در نظرسنجی او از ۱۳۱۰ کوچ، ارهارد در مقام دوم بعد از لئونارد به‌عنوان کلید توسعه و گسترش کوچینگ شناخته شد.

ورنر ارهارد کیست؟

در دهه ۱۹۷۰، ارهارد، آموزش سمینارهای ارهارد (EST) را در انستیتوی اسالان اجرا کرد. مجموعه کارگاه‌های فشرده توانمندسازی! آن‌ها بخشی از جنبش پتانسیل‌های انسانی بودند که در دهه ۱۹۶۰ توسعه‌یافته بود و مربوط به پرورش سلامتی و تحول شخصی افراد می‌شد.

اوکانر و لاگس اظهار می‌کنند که ارهارد یک «متصل‌کننده» بود. «متصل‌کننده‌ها» به‌عنوان «عامل مسئول در تغییر» برای رسیدن به نقطه اوج، در نظر گرفته‌شده‌اند.

متصل‌کننده‌ها در معاشرت عالی هستند. آن‌ها افراد زیادی را می‌شناسند و باهم آشنا می‌کنند. درواقع در داده‌های مصاحبه بروک، تقریباً 30٪ از افرادی که به‌عنوان تأثیرگذار اصلی کوچینگ شناخته شدند، ارتباطی با ارهارد داشتند.

تاریخچه کوچینگ | انتقال‌دهنده‌ها (دهه ۱۹۸۰)

بنابراین مشارکت ارهارد به‌عنوان متصل‌کننده، اتفاق مهمی برای شروع کار کوچینگ بود. کسانی که با تئوری نقطه اوج گلادول آشنا هستند، می‌دانند که متصل‌کننده‌ها تنها عوامل تغییر نیستند. به‌اصطلاح خبره‌ها هم مهم هستند. این ما را برمی‌گرداند به تنها شخصی که به خاطر تأثیر خود بر کوچینگ نسبت به ارهارد، بیشتر مطرح‌شده است: توماس لئونارد.

کوچینگ در همدان

توماس لئونارد

داستان توماس لئونارد از Est و ورنر ارهارد ادامه پیدا می‌کند. ارهارد حقوق معنوی Est را به سازمانی متعلق به کارمندان فروخت که سرانجام به‌عنوان Landmark Education (لندمارک اجوکیشن) شناخته شد.

لئونارد در دهه ۱۹۸۰ به‌عنوان مدیر بودجه برای لندمارک اجوکیشن کار می‌کرد. او به‌عنوان یک مشاور مالی، دریافت که افراد غالباً برای چیزی بیشتر از راهنمایی‌های مالی به او مراجعه می‌کنند. به نظر می‌رسید که امور مالی اغلب تنها بخش کوچکی از مشکل است و آنچه افراد واقعاً مایل به دریافت آن هستند، توصیه‌هایی کلی برای زندگی است.

بنابراین توماس لئونارد شروع کرد به مشاور زندگی بودن و خود را کوچ خطاب کرد. او هنگام کوچینگ دیگران، دانش خود را از زمینه‌های مختلف همراه با سازوکارهای مورداستفاده در Est و لندمارک تجمیع می‌کرد. بدین ترتیب یک روش کوچینگ شکل گرفت.

همین توانایی جمع‌آوری رشته‌های مختلف دانش از زمینه‌های مختلف بود که باعث شد اوکانر و لاگس (۲۰۰۷) توماس لئونارد را «خبره» بنامند. در نظریه نقطه اوج گلادول، خبره‌ها افرادی هستند که از توانایی ویژه‌ای برای جمع‌آوری دانش از منابع مختلف و ترکیب آن‌ها بهروش‌های جدید، برخوردارند.

در سال ۱۹۸۸ توماس لئونارد دوره آموزشی برگزار کرد به نام “زندگی‌ات را طراحی کن” و سال بعد اقدام به تأسیس مجموعه کرد که “کالج برنامه‌ریزی زندگی” نام داشت. در حقیقت کوچینگ از برنامه‌ریزی زندگی شروع شد و سرمنشأ آن از فضاهای آکادمیک دانشگاهی نبوده است.

لئونارد مصداقی برای این تعاریف است، زیرا او قادر به تفکر جانبی بود و دانش حوزه مالی را به حوزه عمومی کمک به افراد تبدیل کرد. او دانش بسیاری از رشته‌های مختلف ازجمله کسب‌وکار، روانشناسی و پیشرفت شخصی را داشت و در گسترش اصطلاح کوچینگ در دهه ۱۹۹۰ مؤثر بود. طبق گفته بروک، مشارکت لئونارد به‌عنوان انتقال‌دهنده در تدوین، موردپسند عموم قرار دادن و جهانی‌سازی رشته کوچینگ بود. مصاحبه‌شوندگان اعتبار محبوبیت کوچینگ را به لئونارد نسبت می‌دهند.

از همان ابتدا، آموزش کوچینگ به شکل کلاس‌هایی بود که با تماس تلفنی برگزار می‌شد که در آن زمان این اقدام بسیار نوآورانه بود. با برگزاری کلاس‌های تلفنی افراد از مکان‌های دوردست می‌توانستند آموزش ببینند و فراگیران با هزینه و زحمت کمتری به آموزش کوچینگ دسترسی داشتند. اکنون نیز آموزش‌های کوچینگ به روش تلفنی ادامه دارد و روش‌هایی همچون وب کنفرانس نیز اضافه شده است. (این همان روشی است که تیمور میری در ۲ تیرماه ۱۳۹۲ کوچینگ را برای اولین بار تحت نظارت فدراسیون بین‌المللی کوچینگ برای فارسی‌زبانان سراسر جهان ارائه نمود. در اولین دوره‌ی آموزشی دانشجویانی از سوئد، انگلستان و ایران به صورت تلفنی آموزش خود را آغاز کردند و امروزه هنوز آکادمی آموزش‌های آنلاین خود را که یکی از روش‌های محبوب آموزش و برگزاری جلسات کوچینگ در دنیا هست را ادامه می‌دهد. همچنین آکادمی به ارائه‌ی آموزش‌های حضوری نیز پرداخته اما هنوز آموزش آنلاین به‌دلیل قدرت و مزیت‌های بی‌شمار،‌ محبوب‌ترین روش آموزش در FCA است.)

 

فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF

بعد از تعریف کوچینگ به عنوان یک حرفه، مهم‌ترین فعالیت توماس لئونارد فقید (توماس لئونارد در سال ۲۰۰۳ و در سن ۴۷ سالگی درگذشت)  تأسیس فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF در سال ۱۹۶۹ بود که امروز بزرگ‌ترین و معتبرترین سازمان غیر انتفاعی ناظر بر حرفه‌ی کوچینگ در جهان است.

 

جان ویتمور، گراهام الکساندر و مدل GROW

هم‌زمان با توماس لئونارد در ایالات‌متحده، جان ویتمور و گراهام الکساندر بر گسترش کوچینگ در انگلیس و اروپا تأثیرگذار بودند.

به‌ویژه ویتمور و الکساندر ایده‌های بنیان‌گذار کتاب بازی درونی تنیس (تیموتی گالوی) را منتقل کردند. طبق گفته بروک، ویت مور و الکساندر رویکرد بازی درونی را در سال ۱۹۸۱ به انگلیس آوردند و آنرا کوچینگ نامیدند.

الکساندر بر روی آموزش‌های ارهارد و بازی درونی گالوی تمرکز کرد و الگوی جدید کوچینگ را با نام مدل grow در ۱۸۵ خلق کرد.

ویتمور ایده‌های گالوی را با فحوای کوچینگ مشاغل آمیخت و کتاب کوچینگ عملکرد (۱۹۹۲) را تدوین کرد. کتابی که طبق اظهار بروک اولین منبعی بود که کوچینگ را به‌عنوان حرفه‌ای جداگانه معرفی می‌کرد. او همچنین در این کتاب مدل GROW را به جهانیان معرفی کرد.

تاریخچه کوچینگ | کوچینگ به‌عنوان یک حرفه متمایز (دهه ۱۹۹۰ و بعدازآن)

برای اکانر و لاگس نقطه اوج در گسترش کوچینگ، احتمالاً اواسط دهه ۹۰ بود که کوچینگ کسب‌وکار واقعاً شهرت یافت. آی بی ام اولین شرکت بزرگی بود که از کوچینگ استفاده کرد. آن‌ها کوچینگ را از ابزاری برای توسعه فردی اشخاص، به روشی برای پیشرفت افراد در کسب‌وکار معرفی کردند.

  • دهه ۹۰ شاهد تغییرات بزرگی در ماهیت مشاغل بود. کوچک شدن شرکت‌ها، برون‌سپاری کار به پیمانکاران و تغییر نحوه ارتباط افراد با شغلشان. آن‌ها به‌جای ماندن در یک شغل برای یک عمر، به‌طور متوسط سه برابر بیشتر، مشاغلشان را تغییر دادند.
  • از دست دادن کارکنان خوب برای یک سازمان می‌تواند پرهزینه باشد و از طرفی آموزش مداوم به نگه‌داشتن افراد خوب کمک می‌کند؛ اما معلوم شد که آموزش کافی نیست زیرا افراد اغلب هنگام بازگشت به کار همیشگی خود، آنچه را که یاد گرفته بودند فراموش می‌کردند. کوچینگ به یکی کردن و استحکام یادگیری از آموزش کمک می‌کند و اثرات آن را ادامه می‌دهد.
  • کوچینگ همچنین به افراد در مقابله با استرس و فشارهای زمانی این اوقات آشفته کمک کرد.
  • ظهور سازمان‌های افقی‌تر که بسیاری از مدیران میانی را از بین برد، نیز شاهد خلأ رهبری بود. کوچینگ شغلی و اجرایی با ارائه یک رابطه گفتگوی مداوم با کارمندان به‌جای صرفاً آموزش یا مشاوره، این نقش را تکمیل کرد.

بروک استدلال می‌کند که طی سال‌های ۱۹۹۰ – ۲۰۰۴ کوچینگ به‌عنوان حرفه‌ای متمایز ظاهر شد.

به گفته Merriam and Brockett (1997)، حرفه‌ای شدن یک‌رشته با ظهور انجمن‌های حرفه‌ای، ادبیات و تحصیلات تکمیلی نشان داده می‌شود. دهه ۹۰ شاهد ظهور انجمن‌های کوچینگ حرفه‌ای، برنامه‌های آموزشی و انتشارات بود.

با توجه به همه این عوامل، طبق گفته بروک تا سال ۲۰۰۰، کوچینگ به نقطه اوج خود رسیده بود و به‌طور گسترده‌ای شناخته‌شده بود.

تاریخچه کوچینگ درمخلص کلام

در کل، کوچینگ منشأ نظری زیادی دارد، ازجمله روانشناسی ورزشی، جنبش پتانسیل انسانی و مدیریت کسب‌وکار. کوچینگ در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی شروع به تفکیک شدن به دوشاخه «توسعه فردی» و «کسب‌وکار» کرد اما گسترش حقیقی آن در دهه ۹۰ میلادی بود. درست در زمانی که انتقال‌دهنده‌های کلیدی، بر باورهای اجتماعی تأثیرگذار بودند.

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز

مدل کوچینگ مشارکتی

۱۱ بازديد

رویکرد مشارکتی، از“کوچینگ مشارکتی – مهارت‌های جدیدی برای کوچ‌ها به‌سوی موفقیت” می‌آید که توسط لورا ویتورث، کارن و هنری کیمزی هاوس و فیلیپ سانداول، ارائه‌شده است که نگاه متفاوتی داشته‌اند بر همان مدل دوست‌داشتنی “GROW” که همگی آن را می‌شناسیم.

 (الف) چهاراصل سنگ بنا

این چهاراصل بنای اساسی کوچینگ مشارکتی را تشکیل می‌دهند:

مراجع به‌طور طبیعی خلاق، کاردان و کامل است

این رویکرد از باوری می‌آید که معتقد است مراجع خود پاسخ را دارد و یا اینکه می‌تواند پاسخ را بیابد، اگر سؤالات صحیحی از او پرسیده شود. از نظر کوچ با رویکرد مشارکتی، هیچ‌چیز اشتباه یا خراب نبوده و نیازی به “اصلاح” مراجع نیست. بلکه کوچ به‌سادگی در حال کشف، پرده‌برداری یا صیقل وجود منحصربه‌فرد مراجع است.

آکادمی کوچینگ در همدان

دستور کار یا دستور جلسه از طرف مراجع ارائه می‌شود

این بدان معناست که روابط کوچ / مراجع متمرکز برگرفتن نتایجی است که مراجع می‌خواهد، نه آنچه کوچ یا هر شخص دیگری فکر می‌کند که برای مراجع بهترین است. این وظیفه کوچ است تا اطمینان حاصل کند که مراجع همیشه به سمت رضایت و تعادل پیش می‌رود و متعهد به روند زندگی خود هست.

کوچ در لحظه حضور کامل دارد

اغلب اوقات، وقتی کوچ‌ها با یک مسئله یا پرسش کار را شروع می‌کنند، مسئله مخفی درونی دیگری وجود دارد که خود را نشان می‌دهد. “حضور کامل در لحظه” به این معنی است که آن‌ها با هر مسئله‌ای که در هرلحظه به وجود می‌آید سروکار دارند و می‌دانند آنچه در هر زمان رخ می‌دهد و هر جا که فرد در آن لحظه قرار می‌گیرد، زمان و مکان درست است و هر آنچه اتفاق می‌افتد فرصتی است برای یادگیری و حرکت مراجع.

وچینگ مشارکتی کل زندگی مراجع را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد

ازآنجاکه ما انسان هستیم و ماشین نیستیم که فقط وظیفه خاصی را انجام دهد، غالباً نمی‌توانیم جنبه‌های مختلف زندگی خود را در جعبه‌های کوچک، مرتباً تفکیک یا تقسیم کنیم. همه‌چیز به‌نوعی به‌هم‌پیوسته است. بنابراین روابط کوچینگ مشارکتی باید بتواند با جنبه‌های مربوط به هر زمینه از زندگی یک فرد کار کند: شغل، خانه، خانواده، روابط، پول، صمیمیت و غیره.

باشگاه مشاوره کسب و کار در همدان

(ب) مشارکت طراحی‌شده (دربرگیرنده اصول و زمینه‌ها)

“مشارکت طراحی‌شده” مانند ظرفی است که کوچ و مراجع آن را باهم می‌سازند و کوچینگ در آن جای می‌گیرد. هر “مشارکت طراحی‌شده” مختص کوچ و مراجع خواهد بود و امکان جابجایی و تغییر در آن با توجه به نیازهای خاص مراجع و روابط کوچینگی وجود دارد. طراحی این همکاری معمولاً در طول “جلسه اکتشاف (اولین جلسه جهت آشنایی)” صورت می‌گیرد، جایی که مراجع و کوچ صریحاً در مورد چگونگی همکاری با یکدیگر و توافق‌هایی که باید وجود داشته باشد، صحبت می‌کنند تا این رابطه در حد امکان، مؤثر و مطابق با نیازهای مراجع طراحی شود.

(ج) پنج شرط زمینه‌ای

مدل کوچینگ مشارکتی که تمرکز بر مراجع و رضایتش دارد از طریق ایجاد تعادل و طراحی فرآیند موردنیاز برای حصول نتیجه؛ حاوی پنج شرط زمینه‌ای است که در شکل آن را شبیه ستاره‌ای پنج پر می‌بینیم: گوش دادن، کنجکاوی، شهود، خود مدیریتی و پیشبرد اقدامات یا تعمیق یادگیری. این شروط به همراه پارامترهای “مشارکت طراحی‌شده” به ایجاد زمینه‌ای که کوچینگ در آن شکوفا می‌شود، کمک می‌کنند.

گوش دادن

به نظر کاملاً واضح می‌رسد که یک کوچ باید به حرف مراجع گوش دهد، بااین‌وجود روش‌های زیادی برای گوش دادن به اشخاص و در چندین سطح مختلف، وجود دارد. بعضی‌اوقات گوش دادن به صحبت‌هایی که افراد از گفتن آن‌ها پرهیز می‌کنند یا آنچه با لحن، زبان بدن یا سایر ارتباطات غیرکلامی خود می‌گویند، به‌اندازه آنچه به زبان میاورند، مهم است.

 مشاوره مدیریت در همدان

کنجکاوی

یکی از کارهای اصلی کوچ، کنجکاو بودن و پرسیدن سؤالاتی برانگیزاننده، با انتهای باز و فریبنده است که بدون هل دادن مراجع به سمت نتیجه‌ای از پیش تعیین‌شده، او را دعوت به نگاه به جهاتی دیگر می‌کند. این سؤالات جهت ده نیستند و کوچ نیز به پاسخی که دریافت می‌کند دل نمی‌بندد. اگر موقعیتی پربار و مناسب برای جستجو به وجود نیاید، مراجع متوجه می‌شود و به کوچ بازخورد می‌دهد و یا اینکه کوچ می‌بیند که به بن‌بست رسیده‌اند و سؤال دیگری را مطرح می‌کند.

با کنجکاوی کندوکاو کردن، اجازه می‌دهد کاوشی بدون تهدید، باحالتی بازیگوشانه و مبرا از قضاوت و پر از شگفتی، فراهم شود. سؤالاتی از روی کنجکاوی مانند:

“می‌خواهم بدانم شما چه می‌خواهید؟”

“مایلم بدانم زندگی شما چگونه خواهد بود اگر می‌توانستید آن را به هر طریقی که دوست دارید طراحی کنید؟”

“کنجکاوم بدانم چه چیزی شمارا عقب نگه می‌دارد؟”. همه این‌ها می‌توانند برای دعوت به تفکری جالب و مهیج باشند و یا حتی قدرتمند و شگفت‌آور

برای تعمق

شهود

شهود یا حس ششم ما، درصورتی‌که آن را پرورش دهیم، تقویت کنیم و یاد بگیریم که به آن گوش دهیم؛ چیزهایی درباره محیط اطرافمان به ما می‌گوید که حس‌های بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه نمی‌توانند به ما بگویند. اغلب ما می‌توانیم “واکنش دلی” داشته باشیم و به آن گوش ندهیم زیرابه شهود یا غرایز خود اعتماد نداریم. در کوچینگ مشارکتی به افراد آموزش داده می‌شود که شهود به معنای همیشه “درست” بودن نیست، بلکه نکته اصلی این است که حواس کوچ با حساسیت تنظیم شود تا سیگنال‌ها را بگیرد و سپس مستقیماً از دل شهود صحبت کند و سپس در همان لحظه با آنچه آشکارشده کار را جلو ببرد.

خود مدیریتی

برای اینکه کوچ دستور کار مراجع را در اولویت کار خود قرار دهد، باید بتواند “مسائل خود” را به طرق مختلف و به‌طور مؤثر مدیریت کند. این می‌تواند شامل داشتن ذهنی باز هنگام برخورد با چیزی که نسبت به آن احساسات شخصی دارد باشد تا عجله نکردن برای “پاسخ دادن” یا نجات مراجع در “هنگام گیر افتادن” و همچنین در نظر داشتن اینکه پاسخ کوچ ممکن است پاسخ درستی برای مراجع نباشد.

همه ما تجربیات، نظرات و رویکردهای خاص خود را برای انجام کارها داریم اما برای کوچ مهم این است که به یاد داشته باشد مراجع پاسخ خود را دارد و یا می‌تواند پیدا کند. کار کوچ این است که به‌سادگی سؤالاتی را بپرسدکه آن پاسخ‌ها را آشکار کند.

 

پیش بردن اقدامات / تعمیق یادگیری

یکی از مواردی که سفر کوچینگ را از سایر موارد مشابه متمایز می‌کند، تمرکز بر عملکرد مراجع است. مراجعین باهدف جلو رفتن در زندگی خود به کوچینگ روی می‌آورند، به همین دلیل است که “پیش بردن اقدامات” یک ویژگی اصلی در سفر کوچینگ است. باگذشت زمان مراجع می‌تواند پیشرفت این اقدامات را ببیند و در فرآیند انجام کار نیز اغلب، یادگیری‌های زیادی را شاهد باشد. یادگیری در اشکال بسیاری به وجود میاید، ازآنچه در مورد خود و خواسته‌های خود می‌آموزد تا آنچه از اقدامات خود و حتی آنچه با اقدام نکردن کسب می‌کند. به همین دلیل است که مدل مشارکتی کوچینگ، “تعمیق یادگیری” را هم‌زمان با “پیش بردن اقدام” می‌بیند.

 طراحی سایت در همدان

 (د) اصول (مرکز ستاره)

رضایت

تعریف هر شخص ازآنچه رضایت نام دارد، منحصر به خود او و کاملاً شخصی است. نیازی نیست رضایت یک هدف بلندمدت باشد یا یک رویای دست‌نیافتنی در آینده. امروز رضایت، در هرلحظه از زندگی در دسترس ماست آن‌هم تنها از طریق هماهنگی اهداف باارزش‌های بنیادینمان. دستیابی به اهداف می‌تواند واقعاً راضی‌کننده باشد، اما اکثر مراجعین می‌دانند که زندگی هدفمند، در مسیر ارزش‌هاست که رضایت‌بخش است.

تعادل

ازآنجاکه زندگی همیشه درحرکت است، تعادل یک مفهوم پویاست. ما همیشه در حال حرکت به سمت تعادل یا دور شدن از آن هستیم. زندگی هرگز ساکن نیست و یا دررسیدن به مقصدی برای یک‌بار و همیشه تعریف نمی‌شود. وقتی کوچ‌ها از رویکرد “تعادل” در یک جلسه کوچینگ استفاده می‌کنند، برایشان مشخص می‌شود که مراجع چه دیدگاهی در مورد موضوع موردنظر دارد و سپس باهم با طوفانی فکری، سایر دیدگاه‌های احتمالی را جستجو می‌کنند تا به گزینه‌های مختلف دسترسی پیدا کنند. قدرت انتخاب آگاهانه به افراد کنترل بیشتری بر زندگی‌شان می‌دهد و ازآنجاکه فرد (با کمک کوچ در مواقع لزوم) توانایی ایجاد یک برنامه عملی را دارد، به آن برنامه متعهد شده و با اعتمادبه‌نفس و اطمینان بیشتری جلو می‌رود.

فرآیند/جریان

ما همیشه در دل جریان زندگی خود هستیم. گاهی اوقات زیبا، دلپذیر و روان به نظر می‌رسد و گاهی در گل‌ولای گیر می‌کند. گاهی اوقات زیبا و شاد و گاهی اوقات دردناک و تحمل آن واقعاً سخت می‌شود. هرکجا که همسو با این جریان هستیم، جایی ست که هستیم – خواه آنجا را دوست داشته باشیم یا نه. گاهی اوقات “فقط همین است که هست”. بعضی مواقع پریدن سریع از روی موقعیت‌های نازیبا در طی این مسیر یا اجتناب از مواجه‌شدن با احساسات، جریان زندگی را به تأخیر می‌اندازد. اینجاست که جمله قدیمی: “آنچه در برابر آن مقاومت می‌کنیم، پابرجا می‌ماند” به ذهن خطور می‌کند. وظیفه کوچ در این‌گونه مواقع این خواهد بود که فقط درجایی باشد که مراجع هست و به مراجع کمک کند تا از میان این جریان زندگی نیز بگذرد و بتواند به سرمنزل مقصود برسد.

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز